باران عشق
LOVE RAIN
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

خود هیپنوتیزم کلید مغز ، عواطف و احساسات است . به عبارت دیگر نسخه خوشبختی و داروی خونسردی و آرامش در مقابل همه بحران ها و رویدادهای ناگوار و تلخ زندگی است .
"خودهیپنوتیزم" هر کسی را قادر می سازد که در مقابل همه مشکلات مادی ، معنوی ، عشقی و اجتماعی زندگی در کمال خونسردی و نشاط مبارزه کند و پیروز شود یا خونسرد و بی تفاوت رها کند تا خودش حل شود .
"خودهیپنوتیزم" بهترین دارو جهت رفع اختلافات خانوادگی است و نه تنها از بالا رفتن آمار طلاق و متارکه جلوگیری می کند بلکه ناراحتی و اختلافات عصبی زنها و شوهرها را از بین می برد و قدرت گذشت و سازش آنها را زیاد می کند که بتوانند با یکدیگر در صفا و صمیمیت به سر ببرند .
هر فرد مانند هوا و غذا به "خودهیپنوتیزم" احتیاج دارد .
"خودهیپنوتیزم" شما را به آرامش و سکون می رساند ، شما را به دنیای آرامش و راحتی اعضاء و اعصاب می رساند .
به کمک هیپنوتیزم شما می توانید ، ظلم ها ، بی عدالتی ها ، حق کشی ها ، قانون شکنی های زائیده اجتماع سرمایه داری را اگر نمی توانید از بین ببرید ، لااقل آن را تحمل کنید .
برای انسان های با احساس و با عاطفه ای که مظالم اجتماعی اشک بر دیده گانشان جاری می سازد ، تا جائیکه آنها را به سرحد جنون و خودکشی می کشاند ، "خودهیپنوتیزم" مرهم این جراحات روحی آنهاست و به آنها فرصت می دهد که خودکشی نکنند ، دیوانه نشوند ، فقط تا حدودی متأثر شوند ، به اندازه لزوم که بتوانند در رفع مظالم اجتماعی عاقلانه و دانشمندانه تلاش کنند .
"خودهیپنوتیزم " به کمک عشّاق دلسوخته از رنج معشوقان می شتابد تا بتوانند این دلربایان بی وفا ، فریبکار و ظالم را برای همیشه فراموش کنند .
"خودهیپنوتیزم" مرهم درد جانگداز مادری است که در غم مرگ فرزند خود ، در آتش حرمان شعله ور است .
"خودهیپنوتیزم" اگر استمرار یابد ، آنچنان تفکر و تعقل و استعدادهای درونی را پرورش می دهد و بزرگ می کند ، که انسان معمولی را تبدیل به نابغه ای بزرگ و جهانی خواهد کرد.
 
"خودهیپنوتیزم" به روش غربی : برای اینکه از این روش بتوانید نتیجه بگیرید ، لازم است قبلاَ نکات زیر را بکار ببرید .
1 حفظ ده نکته : نخست ده نکته مربوط به خودهیپنوز را کاملا حفظ کنید ، به نحوی که بتوانید خود به خود بکار ببرید .
2 محل ساکت : نکته بسیار مهم که در نتیجه گیری آن فوق العاده مؤثر است ، انتخاب محل تمرین می باشد ، که باید به کلی عاری از هرگونه سر و صدا باشد . بهتر است آخر شب که رادیو و تلویزیون خاموش شده ، در خیابان ها رفت و آمد آدم ها و ماشین ها کمتر شده است شروع به تمرین خودهیپنوز نمائید .
3 نور اتاق : اگر در شب تمرین می کنید بهتر است نور اتاق نارنجی ضعیف باشد ، یعنی ، نور لامپ نارنجی ، سبز یا آبی کمرنگ هم بد نیست ، ولی رنگ قرمز تند خوب نیست ، زیرا اعصاب را تهییج می کند و سرعت گردش خون را زیاد می کند و از هیپنوز شدن جلوگیری می نماید . اگر در روز تمرین می کنید باید اتاق نیمه تاریک باشد .
4 آمادگی فکری و روانی : قبل از شروع تمرین باید فکر و روان خود را آماده کنید ، به این معنی که احساس کنید چند دقیه بعد به کلی همه گونه افکار خود را کنار خواهید گذاشت و وارد حالت بی خودی ، بی فکری ، خواب آلودگی و بی حالی خواهید شد .
5 نیمه گرسنه بودن : با معده پُر تمرین خودهیپنوز نکنید ، باید حداقل دو تا سه ساعت بعد از غذا شروع به تمرین نمائید ، به علاوه از پُر خوری و خوردن گوشت و چربی خوددای کنید ، برای اینکه برای خودهیپنوز شدن آرامش عصبی داشته باشید باید سعی کنید پخته گیاه خوار یا خام گیاه خوار شوید ، اگر بتوانید خام گیاه خوار شوید بسیار خوب است . ولی لااقل پخته گیاه خوار می توانید بشوید ، فرق پخته گیاه خوار یا خام گیاه خوار این است که در پخته گیاه خواری می توانید غیر از گوشت و تخم مرغ و هر نوع غذای حیوانی همه نوع پخته گیاهی بخورید که در آن گوشت بکار نرفته باشد . گوشت نیروی عصبی یا برق بدن را زیاد مصرف می کند و قدرت تمرکز فکر خودهیپنوز را کم می کند .
حال ده نکته مربوط به انجام عمل خودهیپنوز را ذکر می کنم :
1 تنفس پرانا .
2 یک یا چند حرکت یوگا .
3 بلند کردن پای راست ، چپ ، دست ها و سر .
4 چرخش چشم ها .
5 تثبیت نگاه .
6 رلکس یا شل کردن تمام بدن از شصت پا تا فرق سر .
7 تصور پائین رفتن .
8 تصور پرواز دست راست یا چپ .
9 تلقین به خود .
10 بیداری .
1 تنفس پرانا : تنفس پرانا را می توان راز بزرگ نامید ، یکی از راههای خودهیپنوتیزم شدن آشنائی با راز تنفس پرانا می باشد . راز پرانا در شخص ایجاد آرامش می کند ، شخص را خونسرد می نماید ، نشاط و شادی می آورد ، تمرکز فکر را زیاد می کند ، ناراحتی هائی نظیر بی خوابی ، افسردگی ، اضطراب ، پریشانی ، دردهای روانی و عصبی داخل و خارج بدن را از بین می برد . از همه مهم تر این که راز پرانا هر کس را فوق العاده باهوش تر و با استعداد تر می نماید و نیز از هر انسانی یک انسان مافوق می سازد .
هندی ها معتقدند این پرانا در هوا وجود دارد ، درون ذرات هوا است ، ولی غیر از ذرات متشکله هوا می باشد . این پرانا را روح و جوهر مخصوص می دانند .
به دو نحو می توان از پرانا استفاده کرد ، اول آنکه از صبح تا عصر در هر جا و در هر محل و هر جا که موقعیت مناسب و مقتضی باشد نفس پرانائی بکشیم . نکته مهم این است که هنگام نفس کشیدن تمام افکار را از مغز خود خارج کنیم و تمام دقت و حواس بایستی متوجه پرانائی باشد که در هوا وجود دارد و وارد بدن مان می شود ، اگر فکرمان روی پرانا متمرکز نباشد ، پرانا هیچ اثر مفیدی روی ما نخواهد گذاشت .
همانطور که یک ماهی در آب دریا و استخر شناور است ، ما هم در پرانا شناور هستیم ، ما می بینیم که ماهی آب را از دهان خود جذب می کند و از گوش خود خارج می نماید ، ما هم باید خود را شبیه ماهی تصور کنیم ، و تصور کنیم که پرانا از راه بینی وارد می شود و در تمام بدن ما می چرخد ، ناراحتی ها و بیماریها و نیروها و افکار منفی ما را جذب می کند و وقتی خارج می شود ، اختلالات ما را با خود می برد .
پنج فایده تنفس پرانا :
فایده اول : ایجاد خود هیپنوز .
فایده دوم : اثر تلقینی : هنگام تنفس پرانا ما به خود تلقین می کنیم که داروی اعجاز انگیز روحی را از هوا می گیریم ، تصور می کنیم ، احساس می کنیم که شبیه شخص تشنه ای به محض اینکه آب می نوشیم در ما رفع عطش می شود ، همانگونه هنگام نفس کشیدن تصور می کنیم که به محض ورود پرانا به درون ما احساس سلامتی ، آرامش و لذت می کنیم ، سپس تصور می کنیم که پرانا وارد تمام سلول های بدن ما می شود ، و در تمام بدن ما می چرخد و تمام اختلالات داخلی ، ناراحتی فکری روانی و عصبی ما را به خود جذب می کند و وقتی هوا از بینی ما خارج می شود ، تمام اختلالات درونی و همه ضعف های انسانی و بشری همراه با پرانا از درون ما خارج می شود .
فایده سوم : استنشاق اکسیژن بیشتر : اکسیژن عامل معجزه گر حیات است ، همه موجودات زنده به اکسیژن محتاج هستند ، اگر اکسیژن بیشتری مصرف کنیم مسلما؛ از هر حیث بهبود قابل ملاحظه ای خواهیم یافت .
فایده چهارم : شُل یا رِلَکس نمودن ماهیچه های بدن .
خواص پرانا : کسانی که به خدا اعتقاد دارند ، به پرانا هم معتقدند ، زیرا به عبارت دیگر پرانا نور خدا است ، نیروی خدائی است ، و چنین نیروئی می تواند در سلامتی و صحت ما فوق العاده مؤثر باشد .
راه دوم استفاده از پرانا : به پشت بخوابید ، خود را کاملاَ شُل نمائید ، پنج دقیقه در سکوت فرو روید ، و محیط هم باید کاملاَ ساکت باشد ، در حالی که به پشت خوابیده اید و چشمهایتان را بسته اید تمام فکرتان را متوجه پرانائی نمائید که در هوا وجود دارد ، همه افکار را از مغزتان خارج نمائید ، حالا در چنین شرایطی شروع به کشیدن تنفس پرانا نمائید ، فوق العاده آرام و آهسته و بدون این که صدای تنفس شنیده شود ، نفس بکشید ، باز هم نفس بکشید ، کاملا ریه ها را از هوا پُر کنید . در حال پُر کردن هوا تصور کنید که پرانا وارد بدن تان می شود ، و تصور کنید که دارید سالم ، شاد و آرام می شوید ، سپس چند ثانیه هوا را در ریه ها حبس کنید و تصور کنید که پرانا در تمام بدن تان می چرخد و تمام اختلالات و ناراحتی هایتان را جذب می کند و وقتی هوا را خارج می کنید تصور نمائید که با گاز کربنیک خارج شده ، از بدنتان اختلالات فکری و روانی نیز خارج می شود . این طرز تنفس هر روز چهار بار و هر بار 20 مر تبه با تمرکز و حضور ذهن کامل باید انجام شود .
2 انجام یک یا چند حرکت از یوگا : در این خصوص می توانید فقط یک حرکت "پاشی موتان آسانا" ( خم شدن به جلو ) را انجام دهید ، به این ترتیب که پاها را به جلو دراز کنید ، سپس از کمر خم شوید و با دو دستتان انگشتان پاهایتان را بگیرید و تا آنجا که می توانید به طرف پائین بروید ، این حرکت را پنج مرتبه انجام دهید و هر مرتبه چهارده ثانیه در این وضعیت باقی بمانید .
3 بلند کردن پای راست ، چپ ، دستها و سر : حالا به پشت خوابیده اید ، شما باید پای راست خود را بلند کنید ، پا کمی افقی است و زانو خم نمی شود ، پا زیاد بالا بلند نمی شود ، پنجه پا به طرف جلو کشیده می شود ، پا اگر زیاد بلند شود و زانو خم شود دیرتر خسته می شوید .
4 دستها و سر : حالا نوبت به دستها و سر می رسد ، هر دو دست را بلند کنید و انگشتهای خود را به مدت سه تا پنج دقیقه ، تا وقتیکه کمی احساس خستگی در انگشتها نمائید ، باز و بسته کنید . حالا پنجه های هر دو دست شما باز و بسته می شوند . پس از احساس خستگی در انگشتان ، سر را هم بلند کنید ، به نحوی که چانه به طرف سینه فشار آورد ، و سر را به راست و چپ بچرخانید ، چرخش سر بایستی هماهنگ با باز و بسته شدن انگشتان باشد . آنقدر سر به چپ و راست حرکت می کند و انگشتها باز و بسته می شوند تا کاملاَ خسته شوند و قادر به نگهداری آنها نباشید و به حال خود رها شوند ، حالا خود را شل و وانهاده رها کنید و به مدت یک تا دو دقیقه به خواب روید ، یعنی کاملاَ خود را خواب آلود نمائید بدون اینکه کاملا به خواب طبیعی رفته باشید . بعد از دو دقیقه چشمها را باز کنید و شروع به چرخاندن می نمائید .
5 چرخش چشمها : طرز چرخاندن چشمها به این ترتیب است که چشمها را گشاد و باز می کنید . حالا باید کره چشم را داخل کاسه چشم کاملاَ به چرخش در آورید ، بدین ترتیب که کره چشمها را در ابتدا کاملاَ بالا ببرید یعنی کاملاَ به بالا نگاه کنید ، سپس به سمت راست ببرید و سپس به طرف پائین مثل اینکه می خواهید به نوک بینی نگاه کنید و سپس به طرف چپ نگاه کنید ، به همین ترتیب تا 20 مرتبه یعنی هر وقت کره چشمهای شما یک دور کامل زد ، بشمارید ، پس از آنکه چشمها را از طرف راست چرخاندید حالا بیست مرتبه هم از طرف چپ بچرخانید ، پس از آن چشمها را ببندید و یک دقیقه بی حرکت خواب آلود بمانید .
6 تثبیت نگاه : پس از یک دقیقه آرامش سه مرتبه نیّت یا به اصطلاح علمی تلقین هیپنوتیزم شدن را به خود بنمائید ، به این شکل : "من چند ثانیه دیگر چشمهایم را باز می کنم به انتهای بینی به فاصله بین دو ابرو خیره می شوم ، چشمهای من سنگین ، خسته ، خواب آلود و بسته خواهند شد و من به خواب هیپنوتیزمی عمیقی فرو خواهم رفت ." این عبارت را سه مرتبه تلقین می کنید ، پس از سه بار تلقین چشمها را باز می کنید به انتهای بینی به فاصله بین دو ابرو خیره می شوید که این حالت را تثبیت نگاه گویند ، حالا کم کم احساس می کنید که چشمهای شما می سوزد ، پلک ها خسته می شوند ، خواب آلود و بسته می شوند ، ممکن است شما بتوانید چند دقیقه استقامت کنید و پلک نزنید ، ممکن است نتوانید پلک نزنید ، اشکالی ندارد ، پلک بزنید و دوباره به فاصله بین دو ابرو خیره شوید و نگاه خود را تثبیت کنید ، هدف تمرکز فکر است که با خیره شدن به فاصله بین دو ابرو این تمرکز حاصل می شود . اگر بدون تمرکز و بدون حالت احترام و بی تفاوت این عملیات را انجام دهید ، هیچ نتیجه ای نخواهید گرفت ، یعنی هیچ حالتی در شما ایجاد نخواهد شد ، باید قبلاَ تصور کنید که مثلاَ می خواهید در حضور خدا و همه پیامبران با ادب و احترام این عملیات را انجام دهید تا به آنها نزدیک شوید ، در ضمن بهتر است اگر بدنتان تمیز نمی باشد ، قبلاَ دوش بگیرید زیرا اعصاب آرام تر و نتیجه بهتری حاصل خواهد شد . پس از اینکه چشمهای شما بسته شدند و احساس کردید که دیگر دلتان نمی خواهد آنها را باز کنید ، بی حرکت و عمیق دو تا سه دقیقه بخوابید ، ولی مواظب باشید کاملاَ خوابتان نبرد . پس از چند دقیقه شروع به رِلَکس تمام بدن نمائید یعنی قسمت ششم را انجام دهید .
7 رِلَکس یا شل کردن تمام بدن از شصت پا تا فرق سر : حالا بدن شما کاملاَ بی حرکت است ، و فکرتان کار می کند ، تصور کنید در روی ناخن شصت پای راست شما یک نقطه سیاه به اندازه یک عدس وجود دارد . اگر قبل از شروع به خود هیپنوز با خودکار یا مرکب یک نقطه سیاه روی ناخن شصت پای راست و یک نقطه سیاه روی ناخن شصت پای چپ گذاشته باشید بسیار خوب است و اثر تمرکزی بیشتری دارد ، یعنی فکر شما بهتر و بیشتر متمرکز می شود ، حالا به مدت سه تا پنج دقیقه اگر وقت دارید ، به مدت بیشتری فکر خود را فقط به آن نقطه سیاه روی ناخن متمرکز نمائید ، یعنی تصور کنید که در حالی که به پشت دراز کشیده و چشمها را بسته اید ، مشغول نگاه کردن به آن نقطه سیاه روی ناخن هستید . باید مواظب باشید که فکر شما هیچ جا نرود و حواستان پرت نشود ، البته در روزهای اول بسیار مشکل است که بتوانید فکر خود را متمرکز کنید ، فکر شما از محوطه عمل خارج شده و وارد درگیریها و گرفتاریهای زندگی می شود ، یعنی ممکن است در حالی که شما مشغول فکر کردن به نقطه سیاه روی ناخن خود هستید ، ناگهان متوجه شوید که دارید ، به پول ، به زن ، به عشق ، به کار ، به اختلافات و آینده یا گذشته فکر می کنید ، در چنین وضعی فوراَ باید مسیر فکر خود را مجدداَ به نقطه سیاه ناخن باز گردانید ، شما هر روز مرتب چند بار با چنین وضعی در جنگ و درگیر خواهید بود تا اینکه کم کم با تمرین و ورزش فکر ، عادت به تمرکز نمائید .
پس از چند دقیقه فکر ود را متوجه ماهیچه شصت پای راست نمائید ، تصور کنید که ماهیچه شصت پای شما دارد شل می شود و سلولهای ماهیچه ای از هم دارند باز می شوند ، همین طور تک تک انگشتان پای راست را کنترل کنید و تصور کنید دارید تک تک انگشتها را می بینید که آنها دارند شل و راحت می شوند و به استراحت کامل در می آیند ، سپس فکر خود را متوجه کف پا و پاشنه پا نمائید ، تصور کنید تمام خطوط کف پا را دارید می بینید ، این عمل برای تمرکز فکر است . همین طور به مچ پا برسید از مچ پا تا سر زانو فکر کنید ، تصور کنید که ماهیچه های از مچ پا تا سر زانو شل و وانهاده می شوند ، ماهیچه های پشت پا کاملاَ شل می شوند و به حالت استراحت در می آیند ، حالا به سر زانو ، به کاسه زانو فکر کنید ، تصور کنید کاسه زانو را خوب می بینید و سپس بگذارید فکرتان از سر زانو عبور کرده و ماهیچه های ران راست را کنترل کنید . خیال کنید ماهیچه های ران راست شما تا انتهای کشاله ران شل می شوند و راحت می شوند و وانهاده می شوند و به حالت استراحت در می آیند .
پای چپ و ماهیچه های شکم : حالا به سراغ پای چپ بروید ، دقیقاَ مانند پاس راست عمل کنید ، یعنی ابتدا به نقطه سیاه روی ناخن پای چپ فکر کنید و سپس از ماهیچه شصت پای چپ تا انتهای کشاله ران پای چپ را شل کنید . وقتی رِلکس هر دو پا تمام شد به ناف خود فکر کنید ، تصور کنید ناف شما به چه شکل است و بعد ماهیچه های شکم را شل کنید ، به اعضای داخلی شکم ، روده ها ، معده، و سایر اعضاء فکر کنید که همه دارند شل و وانهاده می شوند .
قلب : به قلب خود فکر کنید که دیوارهای آن شل هستند و قلب شما راحت و منظم کار می کند ، هیچ فشاری روی قلب شما نیست .
گردن ، صورت و سر : حالا به پوست و گوشت گردن خود فکر کنید ، خطوط پوست گردن صاف می شوند و سپس به پوست صورت خود فکر کنید ، پوست صورت شل و وانهاده می شود . لب ها شل ، روی هم افتاده اند ، فک پائین ش است . چشمها شل روی هم افتاده اند . خطوط پیشانی صاف می شوند ، به بیخ گوشها فکر کنید ، بیخ گوشها شل می شوند . به فرورفتگی پشت گردن فکر کنید ، شل و راحت است . به گیجگاه دو طرف صورت فکر کنید ، کاملاَ شل و وانهاده هستند . در ضمن رِلکس از شصت پا تا فرق سر ، روزهای اول ممکن است فکر شما خارج شود ، حواستان پرت شود ، در حالیکه تا شکم رسیده اید ناگهان می بینید که دارید به موضوع خارجی و گرفتاریهای زندگی فکر می کنید . باید دوباره برگردید ، دنباله فکر خود را که تا شکم رسیده اید ، بگیرید و پیش روید . شما مانند دوچرخه سواری که روزهای اول نمی تواند ، ولی بعد به مرور با تمرین یاد خواهد گرفت ، شما هم به مرور پس از چند روز یا چند هفته یاد خوهید گرفت که کاملاَ فکر خود را متمرکز نمائید و به خوبی هیپنوتیزم شوید . اگر وقت داشته باشید می توانید عمل رِلکس را یکبار هم از سر تا پا انجام دهید .
حالا وارد مرحله هفت می شوید .
8 تصور پائین رفتن یا انجام کار روزانه : پس از خاتمه رِلکس سعی کنید به مدت دو تا سه دقیقه بی حرکت عمیق خواب آلود شوید ، بعداَ تصور کنید که از پله برقی یا پله معمولی پائین می روید ، یا تصور کنید که در باغ مشغول قدم زدن هستید ، یا در دریا و استخر مشغول شنا می باشید ، یا مشغول آب دادن گلها هستید ، یا مشغول نقاشی هستید ، یا مشغول چیدن آجرها هستید ، یا مشغول ماشین نویسی هستید ، یا مشغول پائین آمدن از هواپیما یا چتر هستید .
دراویش نقش بندی به طلّاب خود آموزش می دادند که تصور کنند از چاهی پائین می روند و در انتهای چاه فضای بسیار وسیع و باز و روشنی است ، از همین دستور دراویش نقش بندی معلوم می شود که کار دراویش فقط یک نوع خود هیپنوتیزم است . به هر حال بهتر است هر کس به کاری که عادت دارد همان کار را تصور کند . اگر نقاش است تصور کند که در حال نقاشی می باشد ، به هر حال بهترین تصور آن است که شما آن را دوست دارید و از تصور انجام آن خوشتان می آید . این تصور باید 5 تا 10 دقیقه طول بکشد ، این تصور به سرعت هیپنوز شما را عمیق می کند ، مثلاَ اگر تصور کنید که از پله برقی یا پله معمولی پائین می روید ، ضمن تصور احساس خواهید کرد که به سرعت خواب شما عمیق می شود ، اگر نکات قبلی را صحیح انجام داده باشید و یا اگر جزو "پرتوجویان" با استعداد باشید تصور شما آنقدر قوی خواهد بود که درست مثل این است که یا خواب می بینید و یا به وضوح همه تصورات مشاهده می گردد .
سکون و بی حرکتی : آنچه هیپنوز شما را عمیق و سنگین خواهد کرد ، سکون و بی حرکتی است ، از وقتی که چشمهای شما بسته می شود و رِلکس آغاز می گردد باید مانند مجسمه یا گوسفندِ سر بریده ای صددرصد بی حرکت باشید . حتی یک موی بدن شما نباید حرکت کند ، کوچکترین حرکت انگشت یا مژه باعث خواهد شد که شما از حالت خلسه بیرون بیائید و حالت خاص خود هیپنوز که عبارت از سبکی یا سنگینی یا بی وزنی یا حالات دیگر روانی و عصبی است بهم بخورد ، هر احساسی به شما دست داد آن احساس را تقویت و دنبال کنید ، اگر احساس کردید که در هوا معلّق می شوید این حالت را تقویت و دنبال کنید . پس از خاتمه تصورات وارد مرحله هشتم می شوید .
9 تصور پرواز دست راست یا چپ : در این قسمت تمام توجه و تمرکز شما متوجه دست راست یا چپتان خواهد شد . به هر دست که عادت دارید یا ترجیح می دهید توجه کنید ، بدن شما به هیچ وجه نباید تکان بخورد ، از ابتدا شروع کار هم نبایستی بدن خود را تکان بدهید ، هر چه بدن بی حرکت تر باشد زودتر به حالت خلسه در می آئید . حالا شما به دست راست خود فکر می کنید ، خیال می کنید دست راست شما مانند یک بادکنک سبک است ، سبک تر می شود ، انگشتان مورمور می شوند ، حرکت می کنند ، می دانید که در روانشناسی اصل اینست که *تصور* ایجاد حرکت می کند ، شما هم بدون اینکه دست راست خود را حرکت دهید فقط تصور می کنید که دست راستتان حرکت می کند ، سبک است ، بالا می آید . به مرور خواهید دید که کم کم دستتان حرکت می کند و سبک شده بالا می آید ، ممکن است دست شما از آرنج خم شود و انگشتان به طرف سقف عود بششوند و یا ممکن است دست شما از کتف بالا بیاید و ممکن است در جلسه اول یا دوم یا حرکن نکند و یا جزئی حرکت بکند و یا فقط احساس سبکی کنید ، بعضی ها هم احساس می کنند ، خیال می کنند که دستشان بالا آمده ، ولی وقتی چشمهای خود را باز می کنید می بینید دستتان حرکت نکرده است یا به عکس بعضی ها تصور می کنند دستشان بالا نیامده است در حالی که دستشان کاملاَ بلند شده و بالا آمده است .
به هر حال اگر دست شما بالا آمده ، باید بدانید که هیپنوتیزم شده اید ، ولی هنوز در درجه اول هیپنوتیزم هستید ، بعد تصور می کنید که دست شما سنگین است و به طرف زمین می افتد ، کم کم دست شما به حالت اولیه در خواهد آمد ، یعنی روی تخت یا ملحفه یا زمین خواهد افتاد ، و حالا بایستی از "خودهیپنوتیزم" بهره برداری و نتیجه گیری نمائید ، یعنی به خود تلقین می کنید .
10 تلقین به خود برای عمیق شدن هیپنوتیزم : بعد از هیپنوتیزم شدن این تلقینات را شروع می کنید : " من هر روز هر لحظه و هر آن از هر حیث و هر جهت بهتر و بهتر می شوم . جلسه آینده هیپنوتیزم من عمیق تر و سنگین تر خواهد شد ." 10 مرتبه این تلقین را انجام دهید و سپس تلقین بیداری می نمائید .
11 بیداری : " من حالا دارم کم کم به حالت عادی و طبیعی بر می گردم ، قلبم منظم می زند ، حالم کاملاَ خوب است ، طبیعی ، با نشاط و خوشحال هستم ." ممکن است تصور کنید که هیپنوتیزم نبوده اید و تلقین بیداری نکنید ، در این صورت چند دقیقه بعد از بلند شدن دچار سر درد ، خستگی ، سردی یا گرمی یا عصبانیت خواهید شد و این مربوط به وضع بیدار شدن شما است . پس لازم است حتماَ قبل از بلند شدن به خود تلقین کنید که من از هر حیث طبیعی و عادی هستم ، روحیه ام خوب است ، سر حال هستم ، قلبم منظم می زند ، نبضم منظم است ، سرد یا گرم نیستم . نخست انگشتان خود را حرکت دهید و نفس عمیق بکشید ، پاهای خود را حرکت دهید ، به راست و به چپ بغلطید و آرام برخیزید و بنشینید .
چه کنیم که هر جلسه خوابمان عمیق تر شود ؟
: حالات و عوامل زیر در عمیق شدن هیپنوتیزم مؤثر است :
1 سفت کردن ماهیچه های دست راست : سفت کردن ماهیچه های دست راست یکی از طرق عمیق کردن هیپنوتیزم است ، روش آن بدین ترتیب است که وقتی در حال هیپنوتیزم دستتان بالا آمده است ، به خود تلقین کنید که من تا شماره 3 یا 5 یا 7 می شمارم و ماهیچه های دست راست من سفت و محکم می شود ، به نحوی که قادر به حرکت دادن دست خود نخواهم بود .
اگر شما استعداد بیشتری داشته باشید تا سه شماره دست راست شما سفت و محکم می شود ، اگر نشد تا 5 یا 7 باید بشمارید ، اگر باز هم سفت نشد باید روزهای بعد به مدت 7 تا 15 روز به این تلقین ادامه بدهید تا کم کم روز بروز ماهیچه ها سفت تر بشوند .
حالا هر وقت احساس کردید که ماهیچه های دست راست بالا آمده شما سفت و محکم شده است ، باید بدانید که هیپنوز شما یک درجه عمیق تر شده است ، و حالا اگر بخواهید ، ماهیچه های دست راست خود را دوباره شل و متحرک کنید باید اینطور به خود تلقین نمائید که هر وقت من از عدد 3 یا 5 یا 7 معکوس تا 1 بشمارم دست من شل و متحرک خواهد شد و قادر خواهم بود که دست راست خود را حرکت بدهم .
فراموش نکنید هنگام شمارش اعداد چه مستقیم و چه مهکوس باید آرام و با فاصله بشمارید ، مثلاَ پس از شمردن 1 چند ثانیه صبر کنید و تصور کنید که ماهیچه های دست راست شما دارند سفت می شوند بعد عدد 2 را خواهید شمرد ، چند ثانیه مکث خواهید کرد ، همینطور تا آخر .
2 چرخش دست راست : پس از سفت شدن ماهیچه های دست راست ، نوبت به چرخاندن دست راست در حال هیپنوز می رسد . حالا شما در حال هیپنوز هستید و دست راست شما کاملاَ بالا آمده است ، تصور و تلقین می کنید که دست راست شما شروع به چرخش می کند که من تا عدد 7 می شمارم و در هر شماره چرخش دست راست من تندتر می شود ، شماره 1 را م شمارید ، چند ثانیه صبر می کنید و تصور می کنید که دست شما دارد می چرخد ، هیچ اشکالی ندارد که در ابتدای کار ، خودتان هم کمی کمک کنید و دستتان را بچرخانید ، ولی فراموش نکنید گه چرخش دست راست شما باید خودبخودی و غیر ارادی باشد .
وقتی دستتان شروع به چرخش کرد ، به خود تلقین کنید که من هر وقت تا عدد 3 می شمارم ، چرخش دست من غیر ارادی خواهد بود و من قادر به نگه داشتن دست خود نخواهم بود ، و تصور کنید دست راست شما می چرخد و شما قادر به نگه داشتن آن نیستید ، برای متوقف کردن دست خود می توانید تلقین کنید که هر وقت من از عدد 3 معکوس تا 1 می شمارم چرخش دست من در اراده خودم قرار خواهد گرفت ، و تا هر وقت از عدد 7 تا 1 معکوس می شمارم دستم خود بخود متوقف خواهد شد ، اگر دست شما چرخید و نتوانستید آنرا نگه دارید باید بدانید که تا درجه سوم هیپنوتیزم رسیده اید و تا همین درجه برای تلقین در تغییر شخصیت و رفع اختلالات فکری و روانی شما کافی است .
تا چه درجه می توانید هیپنوز خود را عمیق کنید ؟ :
به طور کلی و معمولاَ 80 درصد افراد قادر نخواهند بود هیپنوز خود را از درجه سوم عمیق تر نمایند ، زیرا برای رسیدن به درجه چهارم شخص دیگری که این شخص معمولاَ باید استاد هیپنوتیست باشد ، باید تلقین نماید زیرا اکثراَ شخصی که وارد مرحله چهارم می شود ، از وضع خود تا حدودی بی اطلاع و نا آگاه است .
یکی از علائم درجه چهارم هیپنوز فراموشی اسم و عدد و ایام هفته است که تلقین فراموشی اسم خودبخود اگر محال نباشد بسیار مشکل است .
تنها راهی که برای عمیق تر شدن خواب باقی می ماند این است که شما وقتی وارد مرحله سوم هیپنوز شدید ، در خود فرو روید ، یعنی فکر خود را به آهنگ قلب یا صدای داخل بدن و یا تنفس خود متمرکز کنید و هنگام بیدار شدن از حال هیپنوز به خود تلقین کنید " در جلسه آینده هیپنوز من عمیق تر و سنگین تر خواهد شد " .
 اگر پس از 7 تا 10 جلسه خود هیپنوز دستتان بالا نیامد چکار باید بکنید ؟ :
بعضی ها هستند که اصلاَ دستشان بالا نمی آید ولی با وجود این عمیق هیپنوتیزم می شوند ، این عده از طریق تصور خوابشان عمیق می شود . اگر شما خود را آزمایش کردید و متوجه شدید که دستتان بالا نمی آید ، باید آزمایش تصور را انجام دهید ، تصور کنید مثلاَ در باغ قدم می زنید یت تصور دیگر . اگر احساس کردید تصور شما قوی است باید خوشحال و امیدوار بشوید که می توانید به مرحله عمیق هیپنوتیزم فرو روید ، حالا تعدادی تصور را قبلاَ آماده کنید و آن تصورات را انجام بدهید . تصور قدم زدن در باغ ، شنا ، بالا رفتن از کوه ، بالا رفتن از درخت ، نقاشی کردن ، سر شانه کردن ، پوشیدن لباس ، چیدن آجر ، آبیاری گلها و هر نوع تصور دیگر که دوست دارید 3 تا 4 نوع از این تصورات ، خواب شما را به مرحله عمیق خواهد رسانید .
امید وارم این مطالب مثمر ثمر واقع گردد و بتوانید روز بروز و هر چه بیشتر به خود مسلط گردید . در هر حال اگر با روش یاد شده شما موفق به هیپنوتیزم نشدید باید از روش های دیگر و قوی تر مانند روش هندی " یوگا " و یا روش ایرانی به نام تصوف و " عرفان " بهره ببرید .


:: برچسب‌ها: هیپنوتیزم , هیپنوز , روش هیپنوز شدن , یوگا , عرفان , تلقین , تصور پرواز , رلکس , تثبیت نگاه , فواید هیپنوتیزم , تنفس پرانا , خود هیپنوز , ,
:: بازدید از این مطلب : 1210
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

خود هیپنوتیزم کلید مغز ، عواطف و احساسات است . به عبارت دیگر نسخه خوشبختی و داروی خونسردی و آرامش در مقابل همه بحران ها و رویدادهای ناگوار و تلخ زندگی است .
"خودهیپنوتیزم" هر کسی را قادر می سازد که در مقابل همه مشکلات مادی ، معنوی ، عشقی و اجتماعی زندگی در کمال خونسردی و نشاط مبارزه کند و پیروز شود یا خونسرد و بی تفاوت رها کند تا خودش حل شود .
"خودهیپنوتیزم" بهترین دارو جهت رفع اختلافات خانوادگی است و نه تنها از بالا رفتن آمار طلاق و متارکه جلوگیری می کند بلکه ناراحتی و اختلافات عصبی زنها و شوهرها را از بین می برد و قدرت گذشت و سازش آنها را زیاد می کند که بتوانند با یکدیگر در صفا و صمیمیت به سر ببرند .
هر فرد مانند هوا و غذا به "خودهیپنوتیزم" احتیاج دارد .
"خودهیپنوتیزم" شما را به آرامش و سکون می رساند ، شما را به دنیای آرامش و راحتی اعضاء و اعصاب می رساند .
به کمک هیپنوتیزم شما می توانید ، ظلم ها ، بی عدالتی ها ، حق کشی ها ، قانون شکنی های زائیده اجتماع سرمایه داری را اگر نمی توانید از بین ببرید ، لااقل آن را تحمل کنید .
برای انسان های با احساس و با عاطفه ای که مظالم اجتماعی اشک بر دیده گانشان جاری می سازد ، تا جائیکه آنها را به سرحد جنون و خودکشی می کشاند ، "خودهیپنوتیزم" مرهم این جراحات روحی آنهاست و به آنها فرصت می دهد که خودکشی نکنند ، دیوانه نشوند ، فقط تا حدودی متأثر شوند ، به اندازه لزوم که بتوانند در رفع مظالم اجتماعی عاقلانه و دانشمندانه تلاش کنند .
"خودهیپنوتیزم " به کمک عشّاق دلسوخته از رنج معشوقان می شتابد تا بتوانند این دلربایان بی وفا ، فریبکار و ظالم را برای همیشه فراموش کنند .
"خودهیپنوتیزم" مرهم درد جانگداز مادری است که در غم مرگ فرزند خود ، در آتش حرمان شعله ور است .

"خودهیپنوتیزم" اگر استمرار یابد ، آنچنان تفکر و تعقل و استعدادهای درونی را پرورش می دهد و بزرگ می کند ، که انسان معمولی را تبدیل به نابغه ای بزرگ و جهانی خواهد کرد . ادامه دارد ..... لطفاَ عضو شوید !



:: برچسب‌ها: خودهیپنوتیزم , هیپنوز , عشاق , انسان , آرامش , دارو , عواطف , هحساسات , ,
:: بازدید از این مطلب : 1780
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : یک شنبه 30 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

گر خدا بودم ،ملائک را شبی فریاد می کردم
 سکه خورشیدی را در کوره ظلمت رها سازند
 خادمان باغ دنیا را ز روی خشم می گفتم
  برگ  زرد ماه را از شاخه شب ها جدا سازند
   نیمه شب در پرده های بارگاه کبریائی خویش
   پنجه خشم خروشانم جهان را زیر و رو می ریخت
  دست های خسته ام بعد از هزاران سال خاموشی
  کوه ها را در دهان باز دریا ها فرو  می ریخت
   می گشودم بند از پای هزاران اختر    تب دار
  می فشاندم خون آتش در رگ خاموش جنگل ها
   می دریدم  پرده های  دود را تا در خروش باد
   دختر آتش برقصد مست  در آغوش جنگل ها
   می دمیدم در  نی افسونی باد   شبانگاهی
  تا ز بستر رودها چون مارهای  تشنه   برخیزند
   خسته از عمری به روی سینه ای مرطوب لغزیدن
  در  دل  مرداب تار آسمان شب  فرو  ریزند
  بادها  را  نرم  می گفتم  که  بر شط   تب دار
  زورق سرمست عطر سرخ گل ها را روان سازند
   گورها را می گشودم تا هزاران روح سر گردان
   بار دیگر در حصار جسم ها خود را نهان سازند
   گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد می کردم
   آب   کوثر  را  درون کوزه  دوزخ   بجوشانند
   مشعل سوزنده در کف گله پرهیز کاران  را
   از چراگاه بهشت سبز تر دامن برون رانند
   خسته از زهد خدائی  نیمه شب در بستر ابلیس
    در سراشیب خطائی تازه می جستم پناهی را
    می گزیدم در بهای تاج   زرین   خداوندی

    لذت تاریک و درد آلود آغوش گناهی  را  



:: برچسب‌ها: خدا , عشق , ملائک , ابلیس , لذت تاریکی , روح , آسمان , دخترآتش , دریا , بارگاه کبریائی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1678
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : شنبه 29 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه به هم می زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان آبی تو
نهفته اند شب ماهتاب دریا را
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را
کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان باد پیما را
فریب عشق به دعوی اشک و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشک من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله توست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را


:: برچسب‌ها: چشمک , یار , عشق , شهریار , اشک , ثریا , صبا , عشوه , زلف , ساقیان , ماهتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 1812
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 27 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

ایرانیان یکی از کهن ترین تمدن ها ، فرهنگ ، دانش و خرد را از خود برای مردمان خود و دیگر مردم جهان به یادگار گذاشته اند که با کمال تأسف بسیاری از مردم حال حاضر از آن نا آگاه می باشند .
یکی از نشانه و سمبل هائی که از گذشته برای ما به یادگار مانده نشان فروهر (فره وشی) است ، که قدمت تاریخی آن به چهار هزار سال پیش تخمین زده شده است . تاریخچه این نشان زیبا به پیش از زایش زرتشت بزرگ ، فیلسوف گرانمایه خرد و فرهنگ و دانش جهان باز می گردد .
نکته با اهمیت و بسیار شگفت آور این نشان ملی ایرانیان آن است که تک تک قسمت های آن دارای مفهوم خاص و با معنی است ، که نشان از فرهنگ غنی و پربار ایران دارد . از این رو در اینجا به تشریح مختصری از این نشان با ارزش می پردازم ، باشد که مورد توجه قرار گرفته و با تعمق بیشتری به آثار به جا مانده از نیاکانمان نگاه کنیم .
نخست چهره پیرمرد سالخورده باستانی ایرانی در این نگاره اشاره به شخص نیکوکار و یکتاپرست است که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهند .
دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که اشاره به ستایش " دادار هستی بخش اهورامزدا " خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در چهارهزار سال پیش آن را به جهان بشارت داد .
حلقه ای (چنبره) در دست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین اهورامزدا و انسان بسته می شود و انسان باید خدای واحد جهان هستی را ستایش و پرستش کند و همیشه در همه امور خود ، اهورامزدا را ناظر بر کارهای خود بداند . تاریخدانان بر این باورند که حلقه ازدواج بر گرفته شده از این حلقه است که در واقع یک سنت ایرانی بوده و در دیگر نقاط جهان نیز مرسوم گشته است و زن و شوهر با دادن حلقه به یکدیگر پیمان می بندند که همیشه به هم وفادار بمانند .
بال های کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و موفقیت در میان انسانها است که در نهایت رسیدن انسان پاک تینت و پاک سرشت را به اهورامزدا ، خدای واحد ایرانیان نوید می دهد .
بال های طرفین هر کدام به سه قسمت طبقه بندی شده که اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان زرتشت دارد . که همواره باید الگو و سرمشق مردمان قرار گیرد . این سه فرمان که روی دو بال نقش بسته شده است همان کردار نیک ، گفتار نیک و پندار نیک است .
در میان کمر پیرمرد باستانی ایرانی حلقه دیگری است که بزرگتر از حلقه در دست نگاره می باشد و اشاره به دایره روزگار و جهان هستی دارد که انسان در میان آن قرار دارد . و همه انسانها موظفند در میان این حلقه روزگار ، روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .
دو رشته از حلقه کمر به پائین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست " سپنته مینو " که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری سمت چپ " انگره مینو " که نشان از نیروی شرّ و اهریمنی است . و انسان در میان دو نیروی خیر و شرّ قرار گرفته است که با کوچکترین لرزش و لغزشی به تباهی کشیده شده و نابود خواهد شد . اما در صورتی که از کردار نیک ، گفتار نیک و پندار نیک پیروی کند ، همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او را به کمال می رساند و هم در دنیای هستی به نیکی زندگی می کند و هم در دنیای باقی روحش شاد و آمرزیده خواهد بود .
 انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران ، به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار ، گفتار و پندار نیک دارد . که همانا تنها و زیباترین راه و روش نیک و خرسند زندگی کردن و به کمال رسیدن است که از زرتشت برای ما به یادگار مانده است . و باعث افتخار است که این سه فرمان همواره سرلوحه اکثر جهانیان و انسانهای نیکوسرشت قرار گرفته که خود را از خرافات و عقاید پوچ نیز مبری کرده اند .
این مطلب گوشه کوچکی از اسرار و رموز نهان در سنگ نوشته های تخت جمشید بود که به اطلاع رسید . امیدوارم بیشتر به ایران بیاندیشیم .
داریوش بزرگ به عنوان آرزوی خود می فرماید : خداوند این کشور (ایران) را از گزند دشمن ، دروغ و خشکسالی به دور نگهدارد .

به امید آن روز ......

 



:: برچسب‌ها: فروهر , نشان ملی , ایران , باستان , گفتار نیک , کردارنیک , پندارنیک , ,
:: بازدید از این مطلب : 1731
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود
مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود
دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود
او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود
حیف از نثار گوهر اشک ای عروس بخت
با روی زشت زیور گوهر نکو نبود
اشکش نمی مکیدم و بیمار عشق را
جز بغض شربت دگری در گلو نبود
آلوده بود دامن پاک و به رغم عشق
با اشک نیز دست و دل شستشو نبود
از گفتگو و یاد جفا کردنم چه سود
او بود بی وفا و در این گفتگو نبود
ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو نبود
آزادگان به عشق خیانت نمی کنند
او را خصال مردم آزاده خو نبود
چون عشق و آرزو به دلم مرد شهریار
جز مردنم به ماتم عشق آرزو نبود



:: برچسب‌ها: عشق , آرزو , گل , شهریار ,
:: بازدید از این مطلب : 1596
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

منشئا این ویروس مشخص نبوده و   فقط می دانیم که ساخته دست انسان نیست .بعضی از مواقع عوامل محیطی می توانند موجب ایجاد تغییراتی در ویروسها شده و آنها را از حالت بی زیان به زیان آور تبدیل کند . این موضوع می تواند در رابطه با اچ آی وی اتفاق افتاده باشد . سیستم دفاعی و ایمنی بدن بسیار متنوع و پیچیده است .یکی از سلول های دفاعی بدن ، سلول های سفید نام دارند که می توانند مواد خارجی یا میکروبهائی را که وارد بدن می شوند تشخیص داده و انها را از بین ببرند و اگر دوباره وارد بدن شدند آنها را به خاطر آورده و اینبار با سرعت و پاسخ قوی تری به آن واکنش نشان دهند .
وقتی ویروس اچ آی وی   به سیستم دفاعی بدن ما حمله میکند ، شروع به نابودی و تضعیف سلول های سفید می نماید . اچ آی وی می تواند برای مدت زمانی در بدن بماند بدون اینکه ما را بیمار کند .اما هنگامی که تعداد سلول های دفاعی تضعیف و تخریب شده به مقدار قابل توجهی رسید ،   بدن دیگر قادر به پیکار با میکروبهائی که همیشه در داخل یا اطراف بدن ما زندگی می کردند ، نبوده و دیر یا زود ، هنگامی که سیستم دفاعی ضعیف تر شد ، عفونت ها سر اسر بدن را فرا گرفته   آنرا از پا خواهد انداخت .
از سال 1980 میلادی   که اولین مورد بیماری ایدز گزارش شد ، با وجود تمام پیشرفت های علمی و پزشکی و موفقیت های بشری ، هفتاد میلیون نفر به آن مبتلا شده که سی میلیون نفر آنها فوت کرده اند .
در ایران اولین مورد ایدز طبق گزارش مسئولین مربوطه در سال 1366 شمسی در یک کودک شش ساله مبتلا به بیماری هموفیلی که از فاکتورهای انعقادی   خون آلوده به ویروس اچ آی وی استفاده نموده بود ، گزارش شده است .

عفونت حاصله از ویروس ایدز چندین مرحله دارد . ابتدا  ویروس به مقدار فراوان در بدن تکثیر یافته و به طور آزاد در مایع مغزی نخاعی و جریان     خون   یافت می شود .همراه با اولین موج تکثیر ویروس ، علائمی چون تب ، راش های جلدی ، علائمی شبیه آنفولانزا و گاهی اوقات عوارض نورولو ژیکی ظاهر     می گردد .سپس درطی چند هفته ، مقدار ویروس در خون و مایع مغزی نخاعی به سرعت کاهش یافته و علائم اولیه از بین میرود ، هر چند که ویروس همچنان در بدن وجود دارد .دراین بیماری نه تنها می توان ویروس را در داخل لنفوسیت های نوع چهار( که ابتدا تصور می شد ، تنها هدف ویروسها هستند ) یافت ، بلکه در سلول های دیگر سیستم ایمنی ، سیستم عصبی ، و روده و احتمالًا    در بعضی از سلول های مغز استخوان نیز یافت می شوند . پس از گذشت دو تا ده سال ، دوره بدون علامت مجددًا تکثیر ویروس شروع گشته و عفونت به مراحل نهائی خود   وارد   می شود



:: برچسب‌ها: ایدز , ویروس , اچ آی وی , سیستم ایمنی , هموفیلی ,
:: بازدید از این مطلب : 1733
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

ایرانیان یکی از کهن ترین تمدن ها ، فرهنگ ، دانش و خرد را از خود برای مردمان خود و دیگر مردم جهان به یادگار گذاشته اند که با کمال تأسف بسیاری از مردم حال حاضر از آن نا آگاه می باشند .
یکی از نشانه و سمبل هائی که از گذشته برای ما به یادگار مانده نشان فروهر (فره وشی) است ، که قدمت تاریخی آن به چهار هزار سال پیش تخمین زده شده است . تاریخچه این نشان زیبا به پیش از زایش زرتشت بزرگ ، فیلسوف گرانمایه خرد و فرهنگ و دانش جهان باز می گردد .
نکته با اهمیت و بسیار شگفت آور این نشان ملی ایرانیان آن است که تک تک قسمت های آن دارای مفهوم خاص و با معنی است ، که نشان از فرهنگ غنی و پربار ایران دارد . از این رو در اینجا به تشریح مختصری از این نشان با ارزش می پردازم ، باشد که مورد توجه قرار گرفته و با تعمق بیشتری به آثار به جا مانده از نیاکانمان نگاه کنیم .
نخست چهره پیرمرد سالخورده باستانی ایرانی در این نگاره اشاره به شخص نیکوکار و یکتاپرست است که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهند .
دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که اشاره به ستایش " دادار هستی بخش اهورامزدا " خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت در چهارهزار سال پیش آن را به جهان بشارت داد .
حلقه ای (چنبره) در دست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین اهورامزدا و انسان بسته می شود و انسان باید خدای واحد جهان هستی را ستایش و پرستش کند و همیشه در همه امور خود ، اهورامزدا را ناظر بر کارهای خود بداند . تاریخدانان بر این باورند که حلقه ازدواج بر گرفته شده از این حلقه است که در واقع یک سنت ایرانی بوده و در دیگر نقاط جهان نیز مرسوم گشته است و زن و شوهر با دادن حلقه به یکدیگر پیمان می بندند که همیشه به هم وفادار بمانند .
بال های کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و موفقیت در میان انسانها است که در نهایت رسیدن انسان پاک تینت و پاک سرشت را به اهورامزدا ، خدای واحد ایرانیان نوید می دهد .
بال های طرفین هر کدام به سه قسمت طبقه بندی شده که اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان زرتشت دارد . که همواره باید الگو و سرمشق مردمان قرار گیرد . این سه فرمان که روی دو بال نقش بسته شده است همان کردار نیک ، گفتار نیک و پندار نیک است .
در میان کمر پیرمرد باستانی ایرانی حلقه دیگری است که بزرگتر از حلقه در دست نگاره می باشد و اشاره به دایره روزگار و جهان هستی دارد که انسان در میان آن قرار دارد . و همه انسانها موظفند در میان این حلقه روزگار ، روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .
دو رشته از حلقه کمر به پائین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد . یکی سوی راست " سپنته مینو " که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری سمت چپ " انگره مینو " که نشان از نیروی شرّ و اهریمنی است . و انسان در میان دو نیروی خیر و شرّ قرار گرفته است که با کوچکترین لرزش و لغزشی به تباهی کشیده شده و نابود خواهد شد . اما در صورتی که از کردار نیک ، گفتار نیک و پندار نیک پیروی کند ، همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او را به کمال می رساند و هم در دنیای هستی به نیکی زندگی می کند و هم در دنیای باقی روحش شاد و آمرزیده خواهد بود .
 انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران ، به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار ، گفتار و پندار نیک دارد . که همانا تنها و زیباترین راه و روش نیک و خرسند زندگی کردن و به کمال رسیدن است که از زرتشت برای ما به یادگار مانده است . و باعث افتخار است که این سه فرمان همواره سرلوحه اکثر جهانیان و انسانهای نیکوسرشت قرار گرفته که خود را از خرافات و عقاید پوچ نیز مبری کرده اند .
این مطلب گوشه کوچکی از اسرار و رموز نهان در سنگ نوشته های تخت جمشید بود که به اطلاع رسید . امیدوارم بیشتر به ایران بیاندیشیم .
داریوش بزرگ به عنوان آرزوی خود می فرماید : خداوند این کشور (ایران) را از گزند دشمن ، دروغ و خشکسالی به دور نگهدارد .

به امید آن روز ......



:: برچسب‌ها: گفتارنیک , پندار نیک , کردار نیک , داریوش , کوروش , ایران , ایرانی , سمبل ایرانی , فروهر , ,
:: بازدید از این مطلب : 1854
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

سه روش برای سرایت ویروس اچ آی وی از فرد آلوده به فرد سالم ثابت شده است :
اول :از طریق تماس جنسی حفاظت نشده با شخص آلوده به اچ آی وی ( بدن حفاظت مقاربتی  ) " منظور از حفاظت مقاربتی همان استفاده از کاندوم یا کاپوت مردانه یا زنانه است ."
دوم : از طریق تماس خونی یا انتقال خون یا فرآورده های خونی یا پیوند اعضاء آلوده به ویروس .یا از طریق استفاده از سرنگ و سوزنی که قبلًا توسط فرد بیماری استعمال گردیده است.
سوم : از طریق مادر آلوده که در زمان حاملگی ، زایمان یا شیر دهی کودک خود را مبتلا می سازد .
 
آلودگی از طریق تماس جنسی :80درصد کسانی که در سراسر جهان       به اچ آی وی آلوده شده اند ، از طریق مقاربت و روابط جنسی ویروس را در یافت کرده اند . در     حین تماس جنسی حفاظت نشده با فرد آلوده ویروس از راه آلت تناسلی     مرد یا مهبل یا مقعد به جریان خون وارد می شود .در صورت ابتلا یکی از همبسترها ( شریک جنسی ) به عفونت های دیگر مقاربتی به علت احتمال وجود جراحت یا زخم باز روی پوست اطراف نواحی تناسلی ، احتمال انتقال ویروس اچ آی وی بسیار افزایش می یابد .
 
آلودگی از طریق تماس خونی یا فرآورده های خونی :خون های اهدائی افراد برای بیمارانی مانند مبتلایا ن به هموفیلی یا مصدومینی که خون زیادی از دست داده اند استفاده می شود .
معمولًا در بدو اهداء   این خون ها مورد آزمایشات دقیقی برای اطمینان از عدم آلودگی به میکروبها واقع می شوند . در مناطقی که خون اهدا ء شده از نظر آلودگی به ویروس اچ آی وی آزمایش نمی شود ،   خطر بسیار بزرگی برای انتقال مستقیم ویروس   به خون فرد سالم وجود دارد .اما تماس خونی و انتقال خون فقط از طریق خونهای اهدائی صورت نمی پذیرد . استفاده مشترک از سرنگ ها و سوزنهائی که حاوی خون آلوده هستند ، می تواند موجب انتقال ویروس اچ آی وی شود . به ویژه سرنگ هائی که برای استفاده تزریق وریدی ( داخل رگ ) به کار   رفته اند ، خون آلوده را در درون خود نگه می دارند .
استفاده مشترک از سرنگ ها و سوزنها ، یک عمل بسیار خطر ناک بوده و تا کنون افراد زیادی از همین طریق به بیماری آلوده شده اند ، که بیشتر آنها معتادین به مواد مخدر تزریقی می باشند .بنابر این کلیه سرنگ هائی که یکبار برای تزریق یا خونگیری مورد استفاده قرار گرفته اند ، باید به عنوان زباله عفونی دفع ، نابود و یا ضد عفونی گردند . بهتراست همگی ما از عدم استفاده از سرنگ های مصرفی در تزریقات مطمئن شویم ! چرا که نکته قابل توجه این است   ؛   اچ آی وی می تواند از طریق خوم آلوده باقیمانده بر روی تجهیزات     ( که گاهی رؤیت هم نمی شود )   مورد استفاده در ختنه ، خالکوبی یا تتو ، طب سوزنی ، دندانپزشکی ، سوراخ کردن گوش ، جراحی زبان کوچک و لوزه   ، تیغ هائی که برای حجامت بکار می رود   و یا هر وسیله ای   که موجب نفوذ در پوست می شود ، منتقل گردد . لذا کلیه این وسائل و تجهیزات بایستی   به صورت یکبار مصرف باشند یا حتمًا ضد عفونی   شوند .
استفاده مشترک از مسواک و تیغ اصلاح با احتمال   کمتری می تواند باعث انتقال بیماری ایدز شود . ضمناً کسانی که در شغل های بهداشتی ، آرایشی و زیبائی هستند با ید نکات ایمنی و پیشگیری را به طور جد   در نظر بگیرند ، چرا که هم خودشان ممکن است   در معرض بیماری قرار گیرند و هم مراجعه کنندگانشان .
انتقال از طریق مادر آلوده به ویروس به کودک یا جنین : مادر آلوده به ویروس اچ آی وی در زمان حاملگی و یا به هنگام زایمان به دلیل ارتباطات خونی که ایجاد می شود ،   می تواند جنین یا نوزاد خود را بدون اینکه بداند آلوده سازد . همچنین تغذیه نوزاد با شیر مادر   آلوده از طریق   پستان می تواند احتمال آلودگی کودک را بیشتر کند .یک سوم نوزادان آلوده به اچ آی وی از طریق تغذیه با پستان به بیماری مبتلا می شوند . از طرفی دیگر  تغذیه با پستان بهترین روش تغذیه شیرخواران است . شیر مادر شامل بسیاری از مواد حافظ سلامتی کودک می باشد . بنابر این انتخاب   تغذیه با پستان و خطر   انتقال ویروس به کودک نه تنها یک نگرانی برای مادران   است ، بلکه   یکی   از مهمترین   مسائل   بهداشت عمومی محسوب می شود . ( پس بهتر است قبل از مبادرت به حاملگی حتی المقدور همسران    برای آینده فرزند خود هم که شده ،مورد آزمایش ایدز   قرار بگیرند ) !
ویروس اچ آی وی از چه طریقی منتقل نمی شود ؟ :   
پوشیدن لباسهای افراد آلوده   ، زندگی با افراد آلوده ،   استفاده از وسائل شخصی که توسط بیمار لمس شده اند مانند : حوله –رخت خواب – وسائل دستشوئی . ، خوابیدن در اتاق شخص مبتلا ،   در آغوش گرفتن یا بازی کردن با کودک مبتلا ، مراقبت از کودکانی که   پد ر و مادر   آنها آلوده به ایدز هستند . ،شنا کردن در استخر ، رودخانه ، چاله آب همراه با شخص   مبتلا ، همسفر بودن با افراد در وسیله   نقلیه شلوغ وپز ازدحام ،   قرار گرفتن در معرض عطسه   یا سرفه   فرد مبتلا ،   استفاده مشترک از مواد غذائی - ظروف - بشقاب و فنجان فرد مبتلا ، مراقبت از بیمار مبتلا به ایدز ، انجام کمک های اولیه برای افراد مبتلا به شرط رعایت اصول بهداشتی ، اهدا ء خون اگر شما مبتلا به ایدز نیستید ،   نیش حشرات گزنده مانند پشه   و زنبور  ، توالت   ،   هوا ی اطراف شخص   ،  آب و غذا ،   آب دهان ، اشک ، ادرار و استفراغ .....
بنابراین می توان نتیجه گرفت تنها زمانی که خون فرد آلوده به اچ آی وی مثبت به خون فرد سالم راه یابد و یا آسیب پوست یا غشای مخاطی مانند   دهان یا اندام تناسلی باعث باز شدن مسیر انتقال خون فرد آلوده به فرد سالم گردد ، ویروس   به فرد سالم منتقل می شود . آب دهان ، اشک یا عرق بدن   ،   آلوده کننده   نیستند ولی توجه داشته باشید که بوسیدن    در   صورتیکه پوست یا مخاط اطراف دهان  صدمه دیده و یا زخمی باشد می تواند باعث ارتباط خونی شدخ و ویروس را منتقل نماید .
توجه ! به این نکته که    (   ایدز / اچ آی وی   ) به گروه خاصی از مردم ، سن ، جنس ، حرفه و کشور محدود نمی شود . هر فرد   اعم   از مرد یا زن   ،کودک یا بزرگسال   ، پیر یا جوان   از هر کشوری و در هر مکانی می تواند به این ویروس آلوده شود . و از آنجا که ایدز غیر قابل درمان است بنابر این ، تنها راه مقابله با آن پیشگیری از ابتلای به این بیماری مهلک می باشد .
 ( اما در هر صورت هنگام برخورد با فرد آلوده رعایت نکات بهداشتی    الزامی است اما برخورد صحیح ما می تواند اعتماد به نفس خوبی برای اینگونهافراد باشد چرا که شاید آنها  در آلوده شدن خود هیچ تقصیری نداشته باشند و ممکن است برای خود ما هم این بیماری پیش بیآید    ، بنابر این با خویشتنداری با آنان همدرد شویم بلکه بتوانیم کمکی هر چند کم به اینگونه افراد کرده باشیم .)
نکاتی در رابطه با پیشگیری از ایدز : با توجه به اینکه شایع ترین راه سرایت بیماری ایدز    در جهان از طریق   تماس جنسی است ، بهترین راه پیشگیری از آن پایبندی به اصول اخلاقی ، دینی ، خانوادگی و اجتناب از روابط نا مشروع جنسی ، به خصوص افراد متاهل است .
مراقبت و خویشتنداری   و   وفا داری   به خانواده ، ایمن ترین راه می باشد .لذا توجه سایرین را باید   به انتخاب فعالیت جنسی ایمن و استفاده از وسائل حفاظتی مقاربت مانند کاندوم جلب نمود .
در کشور ما خون های اهدائی از نظر آلودگی به اچ آی وی آزمایش می شوند . ولی برای کسانی که در کشورهائی زندگی می کنند که وضعیت   خونهای اهدائی مشخص نیست و یا سوزن و تجهیزاتی که با خون تماس دارند از نظر ضد عفونی بودن   مطمئن نیستند ، توصیه های زیر برای پیشگیری بایستی مورد توجه قرار بگیرد :
اول : احتیاط در رانندگی و اجتناب از سرعت و موقعیت های خطر ناک و استفاده از کلاه ایمنی برای موتور سواران ، استفاده از کمربند ایمنی   برای رانندگان اتومبیل ها اعم از سنگین و سبک ،   چون در صورت بروز خطر ممکن است فرد مصدوم به خون یا فرآورده های  اهدائی آن احتیاج پیدا کند .
دوم : اطمینان از ضد عفونی بودن وسائل و تجهیزات مورد استفاده در امور آرایشی ، بهداشتی و زیبائی .
سوم : اطمینان از نو بودن سرنگ و سوزن در تزریقات و عدم استفاده از سرنگ و سوزن مشترک به خصوص در معتادین به مواد مخدر .
چهارم : اطمینان از ضد عفونی بودن وسائل   پزشکی و دندانپزشکی .
پنجم :   اجتناب از مصرف الکل و مواد مخدر که مانع تفکر و تعقل صحیح شده و موجب تصمیم گیری های نابخردانه می شود .
ششم : اجتناب از کارهای غیر ضروری و نسبتاً بی ارزش مانند تتو و خالکوبی .
در کل عدم آگاهی افراد بیمار و آلوده به ایدز و همچنین نا آگاهی افراد سالم می تواند بسیار خطرساز بوده و جامعه را تهدید کند . پس آگاهی رسانی بی وقفه هنوز بهترین راه مبارزه با این بیماری مهلک است . و از آنجا که عفونت اچ آی وی و ایدز تقریباً هیچ درمانی ندارد ، پیشگیری مقدم بر درمان آن است .


:: بازدید از این مطلب : 1694
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 بهمن 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠

 

تاریخ انسان با نافرمانی آغاز گشت . و غیر محتمل نمی نماید که این تاریخ با فرمانبری به انتهای خود برسد .
طبق اسطوره های عبری و یونانی آغاز تاریخ انسان بر عمل نافرمانی بناء شده است .
هنگامی که آدم و هوا در باغ اُدن زندگی می کردند ، هنوز جزئی از طبیعت به شمار می رفتند . آنها با طبیعت یگانه بودند و هنوز زندگی آنها تنها در یگانگی با طبیعت معنی می یافت . زندگی آنها در طبیعت به مانند حیات جنین در رحم مادر بود و در حالی که انسان بودند امّا هنوز به تکامل انسانی نرسیده بودند . حیات واقعی آنها به عنوان انسان از زمانی آغاز گشت که از فرمان معینی سرپیچی کردند . انسان توسط گشودن پیوندهای خویش با طبیعت و با جدائی از رحم مادر و با گسستن بند ناف خود از طبیعت ، از یگانگی ما قبلِ انسانی خود با طبیعت بیرون آمد و این چنین بود که توانست اولین قدم ها را به سمت استقلال و آزادی بر دارد .
عمل سرپیچی از فرمان چشمان آدم و حوا را به حقیقت باز کرد و آنها را آزاد ساخت . با این کار آنها دریافتند که تا آن زمان نسبت به یکدیگر و نسبت به جهان بیگانه و حتی دشمن بوده اند . عمل نافرمانی پیوند ابتدائی آنها را با طبیعت از بین برد و به آنها فردیّت بخشید .
این گناه کبیره به هیچ روی فساد انسان را موجب نشد بلکه وی را رها ساخت و این رهائی نقطه آغاز تاریخ انسان بود . انسان بایستی که باغ اَدَن را رها می ساخت تا بیاموزد که باید به قدرتهای خود متکی باشد ، تا به انسان بودن دست یابد .
پیامبران با تصورات ناجی گونه خود ، بر این ایده نیز تأکید ورزیدند که نافرمانی عملی بسنده است :"بر این ایده که انسان با ارتکاب به این گناه ، نه تنها به ابتذال نرسیده است بلکه ، از قید زندگی پیش انسانی با طبیعت رهائی یافته است .
برای پیامبران تاریخ انسان آن زمان آغاز می گردد که انسان انسانی می شود . در جریان تاریخ انسان نیروهای عقل و عشق را در خود تکامل می دهد و به نوع جدیدی از رابطه با طبیعت و با انسانهای دیگر دست می یابد . و از این رابطه جدید با طبیعت و با انسانهای دیگر به عنوان آخر زمان یاد می کردند . به عنوان سرفصلی در تاریخ که مشخصه اش صلح و آرامش در رابطه انسان با انسان و انسان با طبیعت خواهد بود .
این رابطه جدید همان بهشت موعود است که به دست انسان ساخته شده است . بهشتی که انسان تنها زمانی قادر به ساختنش شد که به خاطر عمل سرپیچی از فرمان مجبور گشت بهشت قدیم را ترک کند .
انسان به واسطه عمل سرپیچی از فرمان ، خویشتن را در طول تاریخ تکامل داده است .نافرمانی نه تنها تکامل روانی انسان را ممکن گردانید بلکه همواره به مثابه پیش شرط تکامل فکری انسان علیه فرمانبری در برابر اقتداری عمل می کرده که شکل گیری افکار جدید را منکوب می کرد و در برابر اقتدار جا افتاده اعتقادات رایج و عمومی که هر تغییری را نادرست می شمرد ، نافرمانی اصل بنیادین تغییرات بود .
با تمام این اوصاف طبیعی است که نمی توان گفت هرگونه نافرمانی یک فضیلت و هر پیروی کردنی عیب و گناه است ./.......


:: برچسب‌ها: نافرمانی , انسان , تاریخ , صلح و آرامش ,
:: بازدید از این مطلب : 1686
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 بهمن 1390 | نظرات ()

دوستان عزیز برای بهتر شدن مطالب از پیشنهادات و انتقادات خود مرا آگاه سازید. م ب مهدیبا